نامه آقای عباسعلی غلامی به دکتر جلالی نماینده محترم شهرستان شاهرود و میامی

با عرض سلام و احترام خدمت شما دوستان و همراهان همیشگی

امروز مطلبی در وب سایت دکتر جلالی نماینده مردم شهرستان شاهرود و میامی مطالعه کردیم و تصمیم گرفیتم به خاطر اهمیت و برخی مواردی که تا کنون در مورد شهرستان مطرح نشده بود، در سایت درج کنیم.

نویسنده: عباسعلی غلامی
درد دلی با یک دوست

برادر عزیز و بزرگوارم جناب دکتر جلالی
با سلام و احترام،
در رابطه با ارادت، دوستی و رفاقت این حقیر نسبت به شما نیاز به زبان آوردن و به روی کاغذ نگاشتن نیست. بخاطر دارید که آشنایی من و شما به سالیان دور در دفاع مقدس و در عملیات والفجر چهار جائی که عطر شهدا را استشمام می نمودیم، بر می گردد. به شکرانه آغاز این دوستی و برادری در فضای عطرآگین جبهه ها تا کنون تداوم و طی 11سال نمایندگی پر افتخار مردم شهید پرور نیز ضمن اینکه در سه دوره نمایندگی رای من با شما بوده است، در حد مقدورات در کنارتان و همراه با شما بوده ام. دفاع و حمایت این ناچیز در برهه های مختلف و در پی ناملایمات متوجه حضرتعالی از کسی حتی نزدیکان و فعالین دفترتان در ادوار گذشته تا کنون پوشیده نیست و بعنوان یکی از مدعوین شما در اکثر جلسات موثرین شرکت داشته ام و پیرامون دفاع از شما و مواضع به حقتان در جریانات اخیر نیز مطالبم در سایت شخصی در معرض دید عموم می باشد. قطعا مطالعه نموده اید.
مراتب فوق را مقدمتا از این باب یاد آور شدم که مطالب ذیل که درد و دل وگلایه ای از شماست موجب سوء استفاده عناصر مغرض و فرصت طلب قرار نگیرد.
دکتر عزیز با مروری به دست نوشته ها و پاسخ های اخیرتان به نظرات شهروندان محترم در سایت شخصی مطالبی شبیه به یک رنجنامه مشاهده نمودم که مرا بر آن داشت چند سطری هر چند ناقص من باب یادآوری خدمتتان عارض شوم.
جملاتی اینچنین آورده اید.
حقیقتا در بین نخبگان شاهرودی یک هم دلی و هم فهمی وجود ندارد و این دارای دو ضرر عمده است یکی اینکه محیط از وضعیت کار و تلاش خارج می شود و دیگر اینکه بر محدود افرادی که قصد کار و تلاش دارند آن قدر فشارهای روانی و استرس وارد می شود که برای خلاصی خود از چنین وضعیتی لحظه شماری می کنند. لذا محیط اگر نگوئیم به سمت نخبه کشی بلکه به سمت نخبه گریزی پیش می رود و از غربت و تنهایی سخن به میان آوردی.
فرمودید نمی خواهم زخمهای درونم را مکشوف نمایم شاید در فرصتی دیگر بخشهایی از آن را بگویم و درد دلی بنمایم اما بدانید که در شهرستان ما یک " هم فهمی" وجود ندارد و برخی با عربده کشی دلسوزان را از صحنه خارج می نمایند و دیگران نیز به جای "حق محوری" با " عافیت طلبی" در کناری می نشینند و ای بسا در دل به این نوع رفتارها دل خوشند.
جناب دکتر حرف بسیار است و تاثر بیشمار. بگذار خاطره ای را به یادتان بیاورم البته درد دلی را. خوب خاطرت است در سال 85 فضای سیاسی حاکم بر شهرستان، شما و امام جمعه محترم و فعالین در ستاد دکتر احمدی نژاد را بر آن داشت که عذر فرماندار مشایخ عاملی را بخواهید و طرحی نو براندازید و خاطرتان هست جلساتی در منزل مرحوم علی محمد منتظری جهت اخذ تصمیم پیرامون اینکه چه کسی فرماندار شود، برگزار کردید. حاشیه نروم، دکتر انصافا نخبگان و تاثیرگذاران در آن جلسات چه کسانی بودند؟ و چه شناختی نسبت به اهمیت موضوع و شناخت کارشناسانه نسبت به افراد داشتند؟ آیا تصمیم گیری پیرامون کسی که باید بعنوان مدیر عالی این شهرستان انجام وظیفه کند و باید دارای شاخص ها و معیارهای خاص و عام باشد در محافل این چنینی باید گرفته شود؟ در آن مقطع اینجانب بخاطر اینکه عمق فاجعه برایم محرز و مسلم بود و نسبت به تمامی عناصر حاضر در جلسات شناخت داشتم، جهت بر هم زدن نوع تصمیم گیری وارد گود شدم و از ناحیه تعدادی از جمله شوراهای روستائی، فرهنگیان، دانشگاهیان و بازاریان نیز مورد حمایت قرارگرفتم که اگر سوابق را نگهداری کرده باشید در بایگانی شما موجود است. اگر خاطرتان نیست نزد من موجود است. نکته کلیدی بحثم اینجاست؛ در ملاقاتی که در یکی از سوئیت های شهرک البرز با درخواست حضرتعالی صورت گرفت و با رعایت مسائل حفاظتی پیرامون موضوع با یکدیگر بحث و گفتگو نمودیم در آنجا سه مطلب بطور صریح و شفاف بیان داشتم
1) اگر شما تلاش کنید جناب مهندس سید محمد کریمی را جهت فرمانداری بیاورید هیچ ادعائی نیست و این به خیر و صلاح شهرستان می باشد.
2) تاکید کردم فرمانداری انتخاب کنید که شما و امام جمعه پشت سر ایشان سنگر بگیرید نه فرمانداری که پشت سر شما سنگر بگیرد.
3) پیرامون خودم نیز گفتم اگر من وارد گود شوم آدم کسی نمی شوم ولی اهل مشورت هستم و تاکید کردم این جمله را در ملاقات با امام جمعه محترم نیز در حضور یکی از دوستان مورد وثوق شما و من بیان داشته ام.
بگذریم از اینکه چه اتفاقاتی رخ داد و چه عواملی باعث شد که نه شما و نه امام جمعه محترم وقعی به توصیه های خیر خواهانه این حقیر ندادید. اگر لازم باشد عقده دل از نامهربانی های نسبت به شهر و اینکه چه کسانی در عقب نگهداشتن شهرستان نقش ایفا و باید مورد مواخذه قرار گیرند، باز خواهم نمود.
جناب دکتر چه کسی مسبب آوردن فرماندار رحیمی به شهرستان گردید؟ آوردن ایشان بر مبنای چه معیار و شاخصی بود؟ قطعا مطلع هستید یک سال و اندی زمان برد که بر امور تسلط نسبی پیدا نمایند و چه کسانی یکسال در جهت تعویض ایشان نقش ایفا نمودند، غافل از اینکه مدت یکسال مدیریت فرماندار را به امید اینکه هر لحظه بانگی بر خواهد آمد که خواجه معذولی، با خلل مواجه کردند و نهایتا بهترین فرصت را در دولت نهم از شهرستان گرفتند.
جناب دکتر از کدام نخبه سخن می گوئید؟ حداقل نام یکی و دو نفر از این نخبگانی که با شما همفهمی و همدلی نداشتند را ذکر کنید. جناب دکتر اصلا نخبه ای طی دو دهه گذشته به بازی گرفته شده است؟ گلایه شما از کدام نخبه است؟ چرا همیشه در لفافه سخن می گوئید؟ نخبگانی که با عربده دیگران حذف گردیده اند چه کسانی هستند؟ ازکدام نخبه کشی و نخبه گریزی سخن می گوئید؟ مسئول این نخبه کشی ها و نخبه گریزها چه کس و یا کسانی در جامعه شاهرود می باشند؟ جسارت نباشد برادر عزیز شما که حاضر نیستید در شهرستانی که وکالت مردمش به عهده ی شماست از عناصر ساختار شکن و عناصر خائن به مردم در هر لباس و مسندی که در شهرستان تنفس می نمایند، نامی بر زبان بیاورید و دائما تساهل و تسامح را پیشه خود می کنید. چگونه انتظار دارید با فریاد کشیدن بر سر مرکز نشینان که انصافا در نگه داشتن مردم شرق استان در محرومیت نقش اصلی را ایفا می نمایند، نتیجه مثبت عاید شود؟
دکتر عزیز آنچه که موجب عقب نگه داشتن شهرستان و عدم توسعه یافتگی است نداشتن استراتژیک توسعه و یا به عبارتی استراتژیک غلط توسعه تحمیلی می باشد. خوب است برای یکبار نخبگان و مشاورین اطراف خود را در چند سطر به مردم معرفی کنید تا مردم حداقل دلسوزان و خادمین خود در راستای پیشرفت و توسعه شهرستان را بشناسند. شاید نیاز به تقدیر و قدرشناسی باشد.
برادر عزیز و دوست داشتنی رخصت می خواهم کمی شفاف تر و با صراحت ایراد وارده بر شما را علیرغم اینکه شخصیتی صاحب نظر و عنصری ملی، با هوش و خستگی ناپذیر و دلسوز هستید و این حقیر بر تمامی خصلت های خوب بر شمرده شده شهادت می دهم بازگو نمایم.
1- عدم برخورداری از مشاورینی متخصص، متعهد و امین در طی 11سال گذشته
2- فراهم نکردن شرایط حضور و اقامت نخبگان در شهرستان و به بازی نگرفتن آنها
3- انجام امور اجرائی بی ارتباط با شما و ایفای نقش یک سخنگو جهت دستگاه اجرائی شهرستان
4- دخالت مستقیم در عذل و نصب های مدیران بالاخص فرماندار و خلع سلاح شدن از حیث مسئولیت اصلی که همانا نظارت و پرسش گری از عملکرد آنان می باشد.
5- یک تنه به میدان رفتن و بی بهره بودن از کار گروهی فعال و منسجم
6- اقدامات و فعالیت های دیمی و بدون برنامه و استراتژیک
7- وارونه جلوه دادن وظایف نمایندگی با انجام امور بی ربط با شرح و وظایف نماینده با نوع عملکرد و توقعات ایجاد شده از یک نماینده
8- بر خورداری از دافعه حداکثری پیرامون همراهان و دوستداران بجای جاذبه حداکثری
سرور گرامی در شهرستانی که اکثر مسئولین آن غیر بومی هستند و نماینده عالی دولت در شهرستان فاقد اطلاعات حداقلی پیرامون نیازمندیهای اساسی جامعه ای که من و شما در آن نفس می کشیم، می باشد؛ چه انتظاری از بر اندازی طرحی نو می باشد؟ کارشناسان خبره ای که سند توسعه چهارم و در حال حاضر پنجم استان را تدوین کرده اند چه کسانی می باشند؟ دخالت نخبگان و مشاوران شما و نظارت حضرتعالی بر برنامه های مذکور به چه میزان بوده و هست؟ جناب دکتر مدیران اجرائی و فرمانداران در طی 12 سال وکالت شما دائما در پشت شما سنگر گرفتند و شما بعضا بعنوان مدافع عملکرد آنها در دفاع برآمدید و بعنوان یک سخنگو دستگاه اجرائی نقش ایفا نمودید. نامهربانی های امروز نسبت به حضرتعالی از کوتاهی در وظایف نمایندگی و صلاحیت نداشتن و توانائی نداشتن، نیست. به جرات می توانم بگویم جسارت، سخنوری، هوش و زکاوت و روابط عمومی و قدرت تصمیم گیری و تصمیم سازی و داشته های سیاسی شما و خیلی از شاخص های دیگری که در شما وجود دارد، در دیگران مدعی و کاندید از جمله من ناچیز وجود ندارد. بلکه نامهربانی ها ناشی از ره گم کردن شما و توقع ایجاد شده توسط خودتان در بین جامعه و آحاد مردم می باشد. این امر موجب گردیده است مردم به جای اینکه مطالباتشان را از مسئولین اجرائی طلب کنند به سراغ شما بیایند. این هم از نتایج انتصاب مدیران ضعیف و ناتوان در پیشبرد اهداف و مطالبات مردمی است. اگر توسعه نیافتگی شهرستان ناشی از آنچه که حضرتعالی به عنوان دردنامه یا رنجنامه مکشوف نشده می دانید، باشد، این اتهام متوجه ی شما خواهد بود که چرا طی 12سال وکالت مردم به جای اعتماد سازی و برداشتن موانع به کمک موکلین، اعتماد سوزی نموده و حال در انتهای کار تاکتیک فرار به جلو را انتخاب و بدون ورود به متن و بازگو نمودن دلایل و عوامل مترتب بر نابسامانی ها کماکان در حاشیه سیر می کنید.
در جایی اشاره نموده اید که عناصر بومی قبول مسئولیت نمی کنند. بعنوان کسی که کامل بر اوضاع اشرافیت داشته و دارم، خدمتتان عرض می کنم که افراد متعهد و توانمند بومی از خصلت بله قربانگوئی گریزانند و دل خوشی از تعظیم چاپلوس گرانه در نزد افرادی که بعضا خود را همه کاره شهر می دانند، ندارند. وگرنه افرادی که در خدمت به مردم حاضرند از هستی و نیستی خود بگذرند در شهرستان فراوانند.
دکتر عزیز در راستا با مشکلات و معضلات و عوامل مانع توسعه و پیشرفت سخن بسیار و گلایه بیش از حد است که انشاء الله اگر فرصتی شد و توفیقی حاصل حضورا عرض خواهم نمود. از اینکه سخن به درازا کشید عذر مرا بپذیرید. بخاطر کارهای بسیار ارزشمندی که چه در سطح ملی و چه محلی انجام داده اید به نوبه خود سپاسگذارم و انشاء الله ذخیره آخرتت گردد.
دوستدار و برادر شما عباسعلی غلامی.