"حاج محمود "کجائی که یادت بخیر.
حاج محمود سلام علیکم :
دیشب اساسی دلم هوات کرد؛ وقتی که دنیا همه به اوبا ما که جهان رو خلوت
دیده میگفتند. سوریه را چکار داری ؟ قلدرانه جواب میداد که "من"باید این
یکی رو تنبیه کنم ؟ تا کره شمالی وایران حساب دستشون بیاد.! من مدرک ازش
دارم ولی رو نمی کنم چون مدرک رو اسرائیل جور کرده با پرده نمایش مضحک
شیمائی بار گذاشته ی "بندر بن سلطان" مطابقت می کنه ؟ می بینی دنیا چقدر
هردم بیلی شده ؟
.از اینکه تومیدون نیستی و ژاندارم بین الملل را به چالش بکشی و غریو
نابودی اسرائیل روسر بدی وپرده ی رسوائی هو لوکاست را بالا بکشی ؟ غارتگران
دنیا خیلی خوشحالند وجلو کشیدند یه چیزی تومایه همون آفساید بچه فوتبالی
ها .! اما یکی بو د که بموقع پرچم می زد ؟ سوت می زد ؟ کجا ؟ کجا ؟ خطا
کارای حقه باز!.
هیچوقت به اندازه ی آنروز که تو نقطه صفر مرزی لبنا ن "ناقوره" روبروی
خاکریز صهیونیست ها سینه سپر کردی و گفتی من یه حزب الهیی ایرانیم غرور م
غنی نشد. انجا که آپاچی اسرائیلی کالیبرش رو بالا وپائین برد و مانوری داد
وربرو یت چرخی زد . و روشو کم کردی ورفت . وتو خم به ابرویت ننشست؟ نه تنها
غرورمن بلکه بسیاری از بچه های مقاومت و پابرهنه های فلسطین و لبنان و
... غرورشان گل کرد وبخود بالیدند. و یه هیکل به قد شون و دو وجب به
گردنشون اضافه شد. ورسانه ها ی عرب وعجم شرق وغرب غش کردندو وگفتند بابا
این دیگه کیه؟
نتیا یاهو این روزها میگه که ما دستمون روی ماشه است. وبدنبال آن...
از روی طبلک و خط مگسگ و باضافه ی نشانه گیر تفنگش" سیبل " مائیم.
و موشک های که تو بپا داشته ای فکر می کنم هنوز تو اشیانه اند و قنداقه
شده در میان مهروموم انبار. ودشمنی که نفتش پشتوانه دلار است و دلارش در
پای کار علیه محورمقاومت، در تیررس؛ و ما بیکار.!
میگویند: که زندگی بدون عزت ذلت است وبدون قیمت.
و دیگری میگوید بیش از اندازه زندگی رادوست دارم اما آنرا گذاشته ام برای عقیده ام فدا کنم و ارزش زنده بودن به همین است.
اما تا دیر نشده باید کاری کرد.حاج محمود حرف ناگفته زیاد و مجال دردل
کم . با همه ی کم وزیادت دلم برایت تنگ شده برای روزهای که شعار برای
استقبالت این بود: مالک اشتر علی به شهر ما خوش آمدی.
چه سر به آسمان سائیدنی بالاتر ازاین برایت ؛ که رهبری فرمودند:
بالاترین افتخار دولت نهم و دهم این بود که شعارها ی اصیل انقلاب اسلامی را
بر بالای سر نگهداشت .
و چه مدالی فاخرتر ازاین. اما روز ها و ماههای آخر را چه می شد که با ما در انتخابات خوب تا میکردی و با ما راه میامدی" ؟
وفکر می کنم خودت هم دلت برای روزها ی که به زنجانی ها میگفتی: گوش متجاوز با "چاقوی زنجان" می بریم تنگ شده نگو نه ؟
حاج محمود هنوز !هم نیستی وهستی ! چون فکر انفلابیت بین بچه های خاکریز
اول هست. جاده های خاکی و نهرهای زلال همه به یک اقیانوس میرسند چون وعده
گاه انجاست.
بچه ی پاکدامن روستای سرآ سیاب گرمسار آهنگر زاده اراده پولادین و مشت آهنین؛ دوستت دارم ؛ خدا نگهدار .
ارادتمند: عبدلمجید اورا/ کنگان